نیمه-الفها در دو جهان هستند، اما به طور واقعیت به هیچکدام از آنها تعلق ندارند. برخی میگویند که آنها بهترین ویژگیهای والدین انسان و الف خود را به ارث بردهاند: کنجکاوی انسانها، ابتکار و جاهطلبی که توسط ظرافت الفها تصفیه شده، عشق به طبیعت و سلایق هنری الفها. برخی از نیمهالفها در میان انسانها زندگی میکنند و به دلیل اختلافات عاطفی و جسمی میان آنها فاصله میافتد، آنها دوستان و عزیزانشان را میبینند که چطور پیر شدهاند در حالی که گذر زمان به سختی نیمه-الفها را تحت تاثیر قرار میدهد. برخی دیگر با الفها زندگی میکنند و وقتی در سرزمینهای جاودان آنها به بلوغ میرسند میبینند که هم سن و سالان آنها به زندگی خود در دوران کودکی ادامه میدهند. بسیاری از نیمه-الفها که نمیتوانند در هیچکدام از این دو جامعه قرار بگیرند، سرگردانی را پیشرو میگیرند یا با افراد دیگر همراه و مشغول ماجراجویی میشوند
درگنبرنهای زاده شده از اژدهایان، با افتخار در دنیایی قدم میگذارند که از آنها با عدم درک و ترس استقبال میکند. درگنبرنها که توسط خدایان اژدها یا خود اژدهایان شکل گرفتهاند، در اصل از تخم اژدها به عنوان یک نژاد منحصر به فرد بیرون آمدهاند و ترکیبی از بهترین ویژگیهای اژدها و شبهانسان (موجودات شبیه انسان مثل الف و دوارف) را دارند. برخی از درگنبرنها خدمتگذاران وفاداری برای اژدهایان واقعی هستند، برخی دیگر صفوف سربازان را در جنگهای بزرگ تشکیل میدهند و عدهای دیگر سرگردان هستند و هدف واضحی ندارند
در اکثر جهانها، انسان جوانترین نژاد است که دیر به صحنه جهانی میرسد و در مقایسه با دوارف، الف، و اژدها عمر کوتاهی دارد. شاید به دلیل زندگی کوتاهشان است که تلاش میکنند تا در سالهای اندکی که دارند هرچه بیشتر به دست آورند. یا شاید آنها احساس میکنند که چیزی برای اثبات به نژادهای کهنتر دارند و به همین دلیل است که امپراتوریهای قدرتمند خود را بر اساس فتح و تجارت بنا میکنند. در هر صورت، هرچه که آنها را پیش میبرد باعث شده است تا انسانها مبتکر، موفق و پیشگام اکثر جهانها باشند